اگر نمایندگان کارهای اداری شهر را دنبال نکنند. از : دکتر حسن خسروی. مدرس دانشگاه و متخصص امور برنامه و بودجه کشور. شاید بیش از 70 درصد کارهایی که اغلب نمایندگان مجلس به عنوان عملکرد خود گزارش میکنند و انجام میدهند در واقع انجام کارهای روزمره و وظیفه قانونی مدیران و مسئولان شهری است که برای انجام آنها حقوق میگیرند. سوال اساسی اینجاست که آیا اگر نمایندگان مجلس کارهای اداری شهرشان را پیگیری نکنند؛ ادارات شهر تعطیل میگردند و همه بیکار میشوند ؟!؟ قطعا خیر. متاسفانه اغلب نمایندگان مجلس در گزارش های عملکرد خود بیان نمیکنند که چقدر در رأی گیریهای مجلس؛ در سوال از وزراء و مدیران جامعه؛ در ارائه بهترین طرح ها و روشهای حکمرانی مطلوب؛ در کنترل و نظارتهای قانونی که در اختیار دارند و ... مشارکت و حضور عالمانه؛ عاقلانه و فعالانه ای داشته اند؟ اینکه نمایندگان دنبال آسفالت و آنتن دهی موبایل و تهیه زمین چمن مصنوعی و... برای شهر و روستا باشند دقیقا دخالت مستقیم و غیر مستقیم در انجام وظایف قانونی ادارات و سازمانهاست چرا که مسئولان هر شهر بابت طرحها و پروژه های مورد نیاز بودجه سالانه میگیرند که آنها را تمام و کمال انجام دهند حالا این وسط نماینده مجلس واقعا چرا باید دخالت های ریز و درشت داشته باشد. خود مردم نباید اجازه دهند که استقلال مدیران و عملکرد مسئولان شهری زیر سوال برود. مردم نباید سطح نمایندگان مجلس را آنقدر پایین بیاورند که نماینده برای محبوبیت و رأی آوردن بعضا مجبور میشوند کارهای بسیار ساده انجام دهند. کار نماینده قانونگذاری خوب و مفید؛ کنترل و نظارت مؤثر و مفید و استیضاح است که باید بدقت و ظرافت انجام شود. برای آنکه مجلس در رأس امور باشد باید انتخاب ما و حرکت ما بر مدار عقلان, ...ادامه مطلب
مهم ترین عوامل ناکارآمدی نظام اداری و مدیریت دولتی در ایراناز : دکتر حسن خسروی – مدرس دانشگاه و تحلیلگر مسائل مدیریت دولتی ایرانباتوجه به مطالعات و تجربه زیسته ، مهمترین عوامل ناکارآمدی نظام اداری و سیستم مدیریت دولتی در ایران را میتوان بهطور خلاصه به شرح زیر بیان کرد:۱- ضعف در بنیانهای مذهبی و اعتقادی کارگزاران دولتی (مدیران و کارکنان). (سازمانهای ما خدامحور نیستند، بلکه عافیتطلب و منفعتطلب هستند.)۲- فقدان نظام شایستهگزینی و شایستهسالاری یکپارچه و منسجم در سازمانها.۳- اهمیت ندادن به مفهومی به نام «انسان» و سرمایه انسانی در سازمانها.۴- ضعف شدید ساختاری و اجرایی در نظام تشویق و تنبیه در ادارات.۵- تقدم منافع فردی بر منافع جمعی در سازمانها.۶- فقدان یک سیستم خودکنترلی مناسب، مبتنی بر وجدان حرفهای در افراد.۷- فقدان مدیریت دانش و برنامههای جامع و مستمر و باکیفیت آموزش و پرورش کارکنان در سازمانها در جهت ارتقای سطح دانش، بینش و توانایی افراد.۸- نبود مشارکت جدی کارکنان سازمانها در تصمیمسازیها، تصمیمگیریها و برنامهریزیها.۹- فقدان استراتژی مهارتآموزی در سازمانها برای جانشینپروری.۱۰- فقدان فضای تفاهم و همدلی و اعتماد لازم و کافی میان کارکنان و مدیران و نبود حس تعلق سازمانی.۱۱- وجود تبعیضها و بیعدالتیهای فراوان در حقوق و مزایا و نظامهای پرداخت بین سازمانها.۱۲- استفاده نکردن از تجربیات موفق کشورها در کشورداری و اداره امور سازمانها و تاکید غلط بر روش آزمون و خطا.۱۳- تغییرات سریع و زودهنگام مدیران سازمانها.۱۴- پایبند نبودن سازمانها به اجرای دقیق منشور اخلاقی خود.۱۵- رابطهبازی، باندبازی، فامیلگرایی، همشهریگرایی و... در استخدام، ارتقا و انتصاب افراد.۱۶- است, ...ادامه مطلب